بخشعلی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگذاری ایکنا؛ به بررسی واقعه غدیر پرداخت و در ابتدا با رد این دیدگاه که غدیر برای مرجعیت غیرسیاسی حضرت امیر(ع) بوده است بیان کرد: اگر بخواهیم برای غدیر صرفاً مباحث غیرسیاسی و اجتماعی را در نظر بگیریم، مشخص است که بیان این مسائل برای نخستین بار نبوده، بلکه حضرت رسول(ص) در موقعیت‌های دیگر نیز بحث‌های غیرسیاسی را مطرح کرده است. چه اینکه در برخی از نقل‌ها وارد شده که علی(ع) به عنوان برادر رسول خدا(ص) معرفی شده است. بنابراین اگر بنا بود که به مسائل غیرسیاسی پرداخته شود لازم نبود که با آن همه مقدمه‌چینی مجدداً در غدیرخم تکرار شود. 

وی در ادامه افزود: برخی اوقات بر اساس دیدگاه‌هایی که در ذهن خود داریم، می‌خواهیم آن را به تاریخ تحلیل کنیم که این کار نگرش مناسبی در برخورد با وقایع نیست. همچنین کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند از طرفی هم می‌گویند که نصبی در کار نبوده و رسول خدا(ص) این مسئله را به اجماع مسلمانان واگذار کرده است. حتی اگر چنین فرضی را نیز قبول کنیم باز هم می‌بینیم که حتی اجماع مسلمانان نیز در مسئله خلافت صورت نگرفت. البته که معتقدیم که از جانب رسول خدا(ص) خلافت تعیین شده و نصب وجود داشته است که اگر بر آن اساس پیش می‌رفتند ثمراتش بیشتر بود اما در عین حال واقعیت این است که به جنبه دموکراتیک عمل نشد.

اگر نحوه به خلافت رسیدن خلیفه اول را بررسی کنید میبینید که بنا بر اجماع نیز کار پیش نرفت، زیرا در این رایگیری فقط اهل مدینه شرکت داشتند و بعد از گذشت مدتی، مردم در شهرهای دیگر نیز بیعت کردند. به جهت کیفی نیز مسئله اینطور پیش رفت که شخصیتهای مهمی داشتیم که با آنها بیعت نکردند و حتی بعد از خلافت خلیفه اول همین روند انتخابات که در زمان وی بود نیز استمرار پیدا نکرد

این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: اگر نحوه به خلافت رسیدن خلیفه اول را بررسی کنید می‌بینید که بنا بر اجماع نیز کار پیش نرفت، زیرا در این رای‌گیری فقط اهل مدینه شرکت داشتند و بعد از گذشت مدتی، مردم در شهرهای دیگر نیز بیعت کردند. به جهت کیفی نیز مسئله اینطور پیش رفت که شخصیت‌های مهمی داشتیم که با آن‌ها بیعت نکردند و حتی بعد از خلافت خلیفه اول همین روند انتخابات که در زمان وی بود نیز استمرار پیدا نکرد.

قنبری در ادامه تصریح کرد: شما می‌توانید از تمام عالمان شیعه و سنی در مورد نحوه به خلافت رسیدن خلیفه دوم سؤال کنید و اتفاقا می‌توانیم به راحتی این را بگوییم که اگر قرار بود نظر مردم لحاظ شود به بهترین شکل در انتخاب علی(ع) صورت می‌گرفت. در حقیقت انتخاباتی که در زمان علی(ع) انجام شد و بیعتی که صورت گرفت، دموکراتیک‌ترین نوع بیعت‌ها بود و می‌توان آن را انتخابات اصلی نام نهاد.

سه محور اهمیت امامت

وی بیان کرد: در نظریه امامتی که شیعیان آن را مطرح می‌کنند مسئله از این قرار است که نظر خلق، رسول خدا(ص) و همچنین خالق مهم است. بنابراین در این نظریه امامت سه محور از اهمیت برخوردار است که عبارت از خدا، رسول خدا(ص) و مردم است. بنابراین کسانی که معتقدند در غدیر صرفاً به جنبه‌های اجتماعی و سیاسی توجه شد به نظر می‌رسد که باید تأمل بیشتری در این نظر خود داشته باشند.  

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: همچنین باید توجه داشت که آنچه در طول تاریخ اسلامی غلبه پیدا کرد نظریه خلافت بود، چه اینکه امامت غلبه‌ چندانی نیافت و در حقیقت پس از امام حسن(ع) در بستر جامعه به تعطیلی انجامید. بنابراین چیزی که باقی ماند نظریه خلافت بود و در نظریه خلافت نیز نصب پیامبر(ص) و نظر مردم تحقق پیدا نکرد. شما هیچ کدام از خلفای عباسی یا بنی‌امیه را ندارید که با نظر مردم به خلافت رسیده باشند. لذا اگر به صورت منصفانه، پراگماتیستی و عملگرایانه و با توجه به بستر جامعه این مسئله را بررسی کنیم دست‌کم تاریخ ثابت کرده است که در نظریه انتصاب، می‌توانست هم نظر خدا و هم نظر خلق جلب شود، چون در نظریه امامت اعتقاد بر این است که نصب امام از جانب پیامر(ص) و خدا است، اما تحقق این امامت با مردم است.

یک دیدگاه خارج از انصاف

قنبری بیان کرد: امام علی(ع) بارها به مردم فرمود که اگر شما من را نخواهید، می‌روم. یعنی مردم در تحقق آن نظری که پیامبر(ص) در مورد امام علی(ع) داده است بسیار نقش‌آفرین هستند. لذا وقتی که بعد از غدیر جریان طبق نصب پیامبر(ص) پیش نرفت، شاهد هستیم که امام علی(ع) پس از شش ماه با خلیفه مسلمین بیعت می‌کند و در حقیقت به عنوان نماد شیعه با هر سه خلیفه همکاری کرد. در حالی که خود با صراحت می‌فرمود که من به این امر شایسته‌تر هستم. بنابراین برخی‌ها که نتوانستند تواتر حدیث غدیر را انکار کنند سعی داشتند که مرجعیت غیرسیاسی امام(ع) در این رویداد را مطرح کنند که هرگز دیدگاه منصفانه‌ای نیست. 

وی در پاسخ به این پرسش که علل محقق نشدن دستورات رسول خدا(ص) پس از ایشان چه بود؟ تصریح کرد: مسلماً مباحث اجتماعی و فرهنگی مانند مسائل فلسفی دارای یک علت تامه نیستند و نمی‌توان گفت تنها یک علت موجب شد که اینطور شود، بلکه مسائل اجتماعی، معلول علل و عوامل مختلفی هستند و نه علل یا عامل واحد. متأسفانه در عرب عادتی وجود داشت مبنی بر اینکه به سنن پیشین خود توجه می‌کردند. قرآن نیز در این زمینه به عرب‌های مسلمان شده می‌فرماید آیا اگر پیامبر کشته شود یا بمیرد، آیا شما به پیشینیان خود بازگشت خواهید داشت؟ سپس با قاطعیت بیان می‌کند که چنین بازگشتی در قاموس عرب امری محتمل است. بنابراین خوی بازگشت به گذشته در آنها وجود داشته است. 

قنبری بیان کرد: به همین دلیل متأسفانه وقتی مهاجران و انصار در سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند یک اتفاق غیراخلاقی افتاد و آن هم اینکه اینها اخلاصی که داشتند را فراموش کردند. در حالی که قرآن بارها تأکید می‌کند که نباید به نسب و فرزند و اموال افتخار کرد. اما این افتخار کردن به نسب و … در جریان سقیفه به مهاجران و انصار روی آورد و هیچ‌کس صحبت از ایثار به میان نیاورد. 

این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه تصریح کرد: اینها کسانی بودند که در جنگ‌هایی که حضور داشتند یک خرما را نیز بین خود تقسیم می‌کردند و حاضر نمی‌شدند به تنهایی آن را بخورند اما در جریان سقیفه همه این فداکاری‌ها را فراموش کردند. افرادی مانند سعد معاذ از یکسو و خلفای اول و دوم نیز از سوی دیگر به نفع خود مطالبی را مطرح می‌کردند. هیچ‌کس نمی‌گفت که ایثار کنیم تا دیگر امام شود، تا جایی که حتی حاضر نبودند وزارت را واگذار کنند و خود در راس قدرت بمانند. 

مسابقه برای تصاحب پست و مقام به جای تفکر

وی بیان کرد: پس از گفت‌وگوهایی که صورت گرفت سعد معاذ می‌گوید که ما بودیم که خون‌هایمان را تقدیم کردیم و … . از طرف دیگر افرادی گفتند که یار غار پیامبر(ص) ما بودیم و ما از پیامبر(ص) دفاع کردیم. یعنی به جای اینکه بگویند طرحی دراندازیم تا آموزه‌هایی که رسول خدا(ص) در طول مدت بیست و سه سال برای آنها جانفشانی کرد استمرار پیدا کند دست به اقدامات دیگری زدند و این مسائل به کلی به فراموشی سپرده شد. بنابراین گویی که برای تصاحب پست و مقام مسابقه به وجود آمد.  

قنبری در ادامه افزود: البته وقتی که در طرف نمایندگان مهاجران گفته شد که پیامبر(ص) فرمودند که ائمه باید از قریش باشند، انصاری‌ها کوتاه آمدند و وقتی این خبر به امام علی(ع) رسید از انصار سوال می‌کند که چطور شد؟ آنها در پاسخ گفتند که «الائمه من قریش» و کوتاه آمدیم. سپس حضرت فرمود راست گفتند، اصل را بیان کردند اما شاخه‌ها را بریدند. ممکن بود امامت از قریش باشد اما بالاترین قریشی امام علی(ع) است که به او رجوع نکردند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه نیامدن نامی از امام علی(ع) و غدیر دلیل بر وجود نداشتن یا کم‌اهمیت بودن این قضیه نیست بیان کرد: اینکه نام امام علی(ع) و غدیر در قرآن نیامده، دلیل بر نیست که چنین چیزی نداشته‌ایم. مگر این مسئله تنها چیز مهمی است که در قرآن نیامده است و مگر قرار است همه چیز در قرآن بیاید؟ این یک نگرش سلفی‌گری است و برای نخستین بار، ابن تیمیه آن را مطرح کرد و این جریان ادامه یافت و به محمد بن عبدالوهاب رسید. بنابراین اگر اینطور باشد که هر مسئله مهمی در قرآن نیامده بود بگوییم اهمت ندارد یا نبوده صحیح نیست. همچنین مسلمانان معتقدند که اسلام مساوی کتاب و سنت است.

ولایتپذیری با خردپذیری و خردورزی، نهتنها منافات ندارد، بلکه تناسب تام و تمام دارند. ما در اسلام دو جریان شیعه و سنی را داریم و علمای اهل سنت خود را دموکراتیکتر میدانند اما سؤال من این است که فلسفه اسلامی به عنوان یکی از دانشهای رشدیافته در دامن فرهنگ اسلامی در میان اهل سنت رواج دارد یا شیعیان؟

وی در بخش دیگری از سخنان خود و در پاسخ به این پرسش‌ که نسبت ولایت‌پذیری با عقلانیت چیست و حیطه عقل در مواجهه با ولایت کجا است؟ تصریح کرد: ولایت‌پذیری با خردپذیری و خردورزی، نه‌تنها منافات ندارد، بلکه تناسب تام و تمام دارند. ما در اسلام دو جریان شیعه و سنی را داریم و علمای اهل سنت خود را دموکراتیک‌تر می‌دانند اما سؤال من این است که فلسفه اسلامی به عنوان یکی از دانش‌های رشدیافته در دامن فرهنگ اسلامی در میان اهل سنت رواج دارد یا شیعیان؟ شما شاید نتوانید حتی یک فیلسوف سنی را نام ببرید. همین الآن در تمام کشورهای اهل سنت فلسفه را ممنوع می‌دانند. بنابراین نمی‌توان گفت که ولایت‌پذیری با خردپذیری منافات دارد. 

قنبری بیان کرد: از طرفی نهج‌البلاغه نیز نماد خردورزی است. وقتی که امام علی(ع) به مدت پنج سال در راس حکومت بود فلسفه و عقلانیت رشد بسیار زیادی داشت اما از سال ۴۱ تا ۱۳۲ و در زمانی که بنی‌عباس به مدت حدود ۵۰۰ سال حکومت کردند سخنی از عقلانیت وجود ندارد، مگر در دوران طلایی که دوران ترجمه نام‌گذاری شده است. در حقیقت وقتی در قرن چهارم آل‌بویه در بغداد به وزارت رسیدند بیش از مقداری که بنی‌امیه و بنی‌عباس حکومت می‌کردند به عقلانیت پرداختند. بنابراین ولایت‌پذیری نه‌تنها با خردورزی منافات ندارد، بلکه ولایت‌پذیری بستری مناسب برای خردورزی و فلسفیدن در بستر فرهنگ اسلامی است.

درباره نوشناخت

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.