به گزارش نشر نوشناخت متن زیر یادداشتی است که بخشعلی قنبری استاد ادیان و عرفان به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) نوشته است:
خدا هرچه کند و هرچه خواهد راست است و درست و حق تماماً در او و از آن اوست اما این خدای مهربان و اخلاق آفرین خود را نیز در مدار اخلاق تعریف میکند و برای همه انتخابهایش دلایلی منطقی و اخلاقی ارائه میکند در حالی که هیچ گونه الزامی به این کار ندارد. اما او این کار را میکند تا به انسان بگوید که بی قانون و بدون اخلاق و بدون عدالت دست به کاری نزند. از این جهت وقتی میخواهد برای آخرین بار دست به انتخاب زند و همه معیارهایی را که برای تکامل ما آدمیان در نظر گرفته خود را نیز ملزم به اجرای آن میداند در حالی که او حق دارد از همگان سوال کند و هیچ موجودی را برای سوال از او نیست.
با وجود این او به موجودات بخسی مانند ما آدمیان اجازت داده است تا از او سوال کنیم و برای کارهایش حجت طلبیم! شگفتا خدا هم خود را مکلف به اخلاق میداند و همه انتخابهایش را بر مدار اخلاق تنظیم میکند در حالی که فوق اخلاق است و آفریننده و واضع اخلاق! وه! چه درس عظیمی است برای ما انسانها که از او درس اخلاق گیریم و خود را در برابر او و همه مخلوقاتش مسئول دانیم و خود را ملزم به پاسخگویی دانیم و در این امر از هیچ کوششی فروگذار نشویم.
شگفتا اینک برای هدایت بشر میخواهد دست به انتخاب زند! میخواهد راهبری برای بشریت انتخاب کند که همه اوصاف بشر را در خود دارد و همه وجودش را در دوره پیش از پیامبریاش غرق اخلاق ساخته و مردم عرب که اخلاق نمیداند و جز به شتر و شیر و شمشیر و شراب و شعر و شبهای مهتابی چیزی را نمیشناسد و از مدنیت بویی نبرده آن قدر مسخَر محمد میشود که در برابر او جز رضا و تسلیم چارهای نمیبیند و یک پاره غرق و محض او میشود به قدری که او را امین و صادق میشمارد و حاضر است همه دار و ندارش را در اختیار او نهد بیآنکه سر سوزنی به امانتداری وی تردید روا دارد! این است که محمد پیش از رسالت هم بر قلوب مردم حکمرانی معنوی میکند!
اینک خدا میخواهد تصمیم بگیرد اما قبل از اظهار تصمیم خود به مردم همه حجتها را بر مردم به اتمام میرساند تا هیچ حجتی علی او نداشته باشند! محمد را انتخاب میکند که با همه وجود ستوده خالق و خلق است! محمد! ستودهای بینظیر! وه! چه انتخابی! از دل همین مردم آمده و با همه دردها و رنجهایشان نه تنها آشنا که همه را با همه وجودش لمس و تجربه کرده است!
محمد انتخاب میشود که ستوده است در آسمان و در میان آسمانیان به احمد و در میان مردم عرب و همه امتهای به محمد! او آری او انتخاب خدا میشود و باید که برخیزد تا کولهبار مسئولیت انسان را بر دوش کشد تا آنان را سالم به مقصد و مقصودشان برساند و با صدای بلند به همه خلایق اعلام میدارد که از شما و حتی از خدا هم هیچ نمیخواهم هیچ فقط صلاح و فلاح انسان را میخواهم و بشر و خدایم هم هر جا خواهد مرا ببرد و اگر خواست رگم حیاتم را ببرد اما زمانی این کار را بکند که محمد از سعادت و رستگاری امت مطمئن شود! محمد میشود فدایی تمام وقت و تمام قد انسان! آه! اکنون زمان انتخاب رسیده است و خدا چند گزینه روبروی خود ندارد فقط یک انتخاب او محمد است بس! بدین سان محمد انتخاب میشود برای رسالت! راه میافتد، بار سنگین هدایت و صلاح و فلاح انسان بر دوش دارد و جز این به هیچ نمیاندیشد حتی به زخمهای که به جان میخورد و آنها را حس هم نمیکند!
او ستوده بینظیری است که همه تواناییاش را در راه خلق و احیای خلق نیکوی آنان به کار میبندد و پیش و بیش از آنکه دیگران را به اخلاق بخواند همه اخلاق را در خود مجسم میکند تا مردمان او عین اخلاق بدانند و بیابند! او آن اندازه تواضع دارد که مفهوم تواضع در او نمیگنجد و از مرز اخلاق و تواضع فراتر میرود و آنقدر به اخلاق فرو میرود که بارها و بارها رسالتش را احیا و تکامل اخلاق معرفی میکند!
اما ای محمد! ای که در مکه مبعوث گشتهای و راهی سفر بیانتهای کامل شدن انسانی! ای که امانتداری را در خود مجسم ساختهای و صداقت را معنایی دوباره بخشیدهای! ای که به همه انسان آموختی که در مسیر انسان نتوانستن بیمعناست!
محمد! ای که به انسان آموختی که میتوان مانند خاک متواضع بود و مسجود ملائک گشت. ای که پیامت حرکت انسان از ثری به ثریا بوده است! محمد! ای که در قاموس تو نتوانست به مسلخ رفته است و به مه انسانها آموختی که یتیم بود و تهیدست بود و انباری از نداشتنها داشتن هم نمیتواند مانع حرکت انسان شود و تو مجسمه همه توانستنها شدی!
محمد! یک تنه عرب بیفرهنگ و فاقد همه داشتههای معنوی سایر امتها را به جایی رساندی که در عصر تو بر همه امتهای بافرهنگ سروری معنوی کرد! آری تو فقط تو ای محمد! به ما آموختی که زیست اخلاقی ارزش زیستن را چندین برابر میکند. آموختی که در نتوانستن میتوان حرکت کرد. آموختی که داشتههای انسان در بیرون از وجود او نیست که در درون او نهفته است و تو به تنهایی این را با تمام قوت به اثبات رسانیدی!
آری بعثت تو انسان شدن و توانستن در همه احوال را به ما آموخت و اینک میتوان آن را در میلیونها مسلمانی که فعل نتوانستن را به زبالهدان تاریخ سپردهاند به تماشا نشست! آری میتوان به نام و یاد تو بعثت تو همه قلههای رفیع انسانیت و خوب زیستن را فتح کرد و با افتخار گفت که این همه را از دولت محمد داریم! آی آدمیان امروز بعثت محمد است، بعثت بودن و شدن، بعثت راهی شدن و بعثت رسیدن به بلندای انسانیت و اخلاق و زیست عزیزانه….
… و محمد بعثت کرد و عزیزمان نمود و عزیزیم به بعثت و عزت محمد! جان را نثارش میکنیم تا همه تاریخ.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
دیدگاهتان را بنویسید