نویسنده: نوشناخت

  • عید قربان در نهج‌البلاغه

    عید قربان، حکایت آزمایش ابراهیم، اسماعیل و هاجر (ع) و تاریخ عبودیت است که عاشقانه خود را در مصاف تندباد الهی قرار دادند و جان را در طبق اخلاص نهادند تا جانان را از خود خوشنود سازند.

    به گزارش نشر نوشناخت، بخشعلی قنبری دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی در یادداشتی به جایگاه عید قربان در نهج البلاغه پرداخته است:

    واژه «عید» به معنای رجوع و برگشتن، تنها یک بار در قرآن آمده و به معنای روزی است که نعمت‌های آسمانی بر مۆمنان فرود می‌آید: «رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (مائده / ۱۱۴)؛ پروردگارا، از آسمان، خوانی بر ما فرو فرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد و نشانه‌ای از جانب تو و ما را روزی ده که تو بهترین روزی‌دهندگانی».

    امیرمومنان (ع) عید را رهاشدن از ناهنجاری اخلاقی و گناه می‌داند، به این معنا که هرگاه انسان بتواند روزی را بدون این دو سپری کند در آن روز باید جشن بگیرد، زیرا در آن روز محبوب را خشنود ساخته است: «کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ یَومُ عید»، (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۳۷) هر روزی که در آن گناه نشود همان روز، روز عید است.

    از این رو امیرالمؤمنین (ع) در روز عید قربان خطبه‌ای ایراد کرد که بخشی از آن مربوط به این عید بزرگ و توجه به معنای باطنی عید است. امام (ع) اشاره کردند که امروز روزی است که حرمتی بس بزرگ دارد و برکتش مورد امیدواری است و در این روز امید آمرزش گناهان می‌رود، پس خدا را بسیار یاد کنید و از او آمرزش بخواهید و به درگاه او توبه کنید، زیرا که او توبه‌پذیری مهربان است.

  • رمضان مبدأیی است برای تکرار تولدهای جدید/ فطر؛ تولد دوباره

    بخشعلی قنبری استاد ادیان و عرفان در یادداشتی به مناسبت عید فطر به ابعاد تحولات مورد انتظار انسان در ماه مبارک رمضان پرداخته است:

    ماه رمضان به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که انسان بعد از پایان آن به انسانی دیگر بدل شود و این تبدل همه‌ ساله باید تکرار شده، سیر صعودی داشته باشد؛ یعنی هر سال که ماه مبارک طی می‌شود روزه‌دار باید در روز عید فطر درک و تجربه کند که نسبت به سال قبل تغییر یافته؛ به‌گونه‌ای که بتواند ادعا کند که از نو به دنیا آمده و واجد تولد مجدد شده است. اگر این حالت به وی دست دهد، او در واقع به اغلب اهداف این ماه عزیز دست یافته و می‌تواند ادعا کند که این دوره‌ی ریاضت را به خوبی طی کرده و به غایت آن دست یافته است وگرنه باید مطمئن شود که تنها بخشی از اهداف این ماه ریاضت را حاصل کرده و باید در سال‌های بعد بکوشد تا به اهداف بیشتری در این مسیر دست یابد.

    قرآن کریم هدف اصلی روزه را دست‌یابی به تقوا می‌داند و تقوا هم در قرآن کریم و اساساً در فرهنگ اسلامی همه اخلاق دینی را شامل می‌شود؛ یعنی اگر کسی به تقوا دست یابد گویی که به همه اخلاق دینی دست یافته و با کسب کامل آن می‌تواند ادعای تولد تازه را بکند. در حقیقت روزه ما را به این تولد جدید دعوت می‌کند و بیان می‌دارد که اگر قبل و بعد ماه مبارک رمضان برای روزه‌دار یکسان باشد به معنای آن خواهد بود که او به همه اهداف روزه دست نیافته است، البته این اهداف به‌گونه‌ای تدریجی در اعمال این ماه عزیز تعبیه شده‌اند و اگر کسی آگاه باشد و بخواهد به راحتی می‌تواند خود را در این فرایند قرار دهد تا بتواند به تدریج اهداف این ماه را در خود محقق سازد.

    در واقع می‌توان تولد حاصل از این ماه را در روز عید فطر به تماشا نشست؛ به این صورت که انسان روزه‌دار می‌تواند در چنین روزی ساحت‌های وجودی خود را بررسی کند تا ببیند که آیا در آنها تولدی رخ داده یا نه؟ اگر در احوال این ساحت‌ها تحول اصلی و عملی صورت گرفته باشد، می‌تواند مدعی تولد جدید در آن ساحت باشد وگرنه در آن ساحت به هدف این ماه دست نیافته است. در ادامه به تحولات مورد انتظار در ساحت‌های پنج‌گانه می‌پردازیم تا ببینیم که نحوه تولد دوباره در این ساحت‌ها چگونه است:

    ۱) ساحت عقل و معرفت

    بی شک عقل آدمی قبل از ورود به ماه مبارک خالی از معرفت نبوده و به همراه آن معارف وارد این ماه شده است. اکنون که وارد روز عید فطر شده باید بررسی کند که بر معارف موجود او در قبل از ورود به رمضان، چه معارفی اضافه شده است؟ اگر اندک تغییری در این معارف هم به وجود آمده باشد می‌تواند مدعی تولد در این ساحت باشد. به عنوان مثال آیا توانسته در این ماه بر مطالعات خود بیفزاید یا نه؟

    ۲) ساحت روان

    منظور از تحول در این ساحت آن است که آیا ماه مبارک توانسته احساس و عاطفه و هیجان او را بیشتر از قبل از ماه مبارک لطیف کند و آن را به مراتب اعلا رساند یا نه؟ البته روان را باید در همه روابط چهارگانه سنجید که در آنها چه تولی را پشت سر گذاشته است.

    ۳) ساحت اراده

    قبل از ماه مبارک چیزهایی را می‌خواستیم و چیزهایی را هم نمی‌خواستیم و اکنون بعد از پشت سر گذاشتن این ماه عزیز به این نتیجه برسیم که در خواستن‌ها و نخواستن‌های ما تغییر شگرفی رخ داده و به سمت معنویت ارتقا یافته‌اند وگرنه شاهد تولدی در این ساحت نخواهیم بود.

    ۴) ساحت گفتار

    باید به این نکته اعتراف کنیم که اگر در گفتار ما در فاصله قبل و بعد ماه مبارک تغییری رخ نداده باشد، در این ساحت هیچ‌گونه تحولی رخ نداده در نتیجه نمی‌توانیم شاهد تولدی در این ساحت باشیم. اگر قبل از ماه مبارک واژه نسنجیده و نسخته و نپخته و احیاناً ناسزا بر زبان جاری می‌کردیم و بعد از این ماه هم آنها را تکرار می‌کنیم باید اذعان کنیم که زبان و گفتار ما اندک تغییر و تحولی نیافته و زبان ما با اهداف این ماه همخوانی نداشته است. اما اگر زبان و گفتار ما نرم و لطیف و منطقی شده و از همه ناسزاها دور شده می‌توانیم ادعا کنیم که در این ساحت به اهداف این ماه نزدیک شده ایم و ساحت گفتار ما از نو متولد شده است.

    ۵) ساحت کردار

    بی‌هیچ تردیدی می‌توان گفت که رمضان اهداف خود را در این ساحت جستجو و دنبال می‌کند؛ چرا که همه برنامه‌های این ماه معطوف به ایجاد تغییرات مثبت در این ساحت هدف‌گذاری شده‌اند.

    اگر ورود به این ماه تغییری در رفتار و کردار انسان ایجاد کند می‌تواند مدعی توفیق در روزه‌داری شود وگرنه از دستاوردهای این ماه به اندک آنها قناعت کرده است. اینجاست که اگر در این ساحت شاهد تغییرات اساسی و رو به صعود باشیم می‌توانیم روز عید فطر را جشن بگیریم چرا که دوباره متولد شده‌ایم و البته همه جشن‌ها به خاطر تازگی‌هاست و جشن تولد از نظر تازگی با هیچ تازگی دیگر قابل قیاس نیست. چنین فردی در روز فطر می‌تواند تولد معنوی خود را به جشن بنشیند و در این روز و در تمام روزهای باقی مانده تا رمضان دیگر را در شادی حاصل از این تولد به سر ببرد و در آن روزها نیز بر میزان تازگی‌های خود بیفزاید بلکه تولدی را که در روز فطر شاهد بود در روزهای دیگر نیز تکرار کند بلکه بعد از عید فطر شاهد تولدی هر روزه باشد. بدین‌ترتیب رمضان مبدأیی می‌شود برای تکرار تولدهای جدید و جشن‌های نوین و مستمر.

  • دلالت یافته‌های علمی بر نقش سازنده دین در بحران‌ها / کرونا نظام الهیاتی دنیا را به هم زده است

    بخشعلی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در گفت‌وگو با ایکنا، به توضیح درباره تأثیرات کرونا بر دینداری و نقش الهیات در دوره پساکرونا پرداخت و اظهار کرد: اگر بخواهم نسبت کرونا و دین را بررسی کنم، باید بگویم که اگر مردم دنیا یک مقدار عمیق نگاه کنند و ضعف خود را به رسمیت بشناسند، وقوع چنین حوادثی، خصوصاً این حادثه که در طول تاریخ بی‌سابقه است، می‌تواند اثر مثبتی را بر دینداری بگذارد.

    وی با بیان اینکه برخی رفتارهایی که در دوره کرونا از مردم دنیا می‌بینیم می‌تواند شاهد درستی این مدعا باشد، تصریح کرد: مثلاً پیروان ادیان به خواندن ادعیه دین خود روی آوردند یا علاوه بر دعاهایی که در دین خودشان مطرح است، به اذان ما مسلمانان تمسک می‌کنند. این نشان می‌دهد که مردم احساس کردند خیلی ضعیف هستند. اگر اندک تأملی وجود داشته باشد و الهی‌دانان بتوانند مردم را به این تعمق دعوت کنند، اثرگذاری کرونا بر تعمیق باورهای دینی زیادتر خواهد شد.

    کرونا و اثبات ضعف بشر

    قنبری افزود: حتی اگر بپذیریم کرونا موجب تقویت دینداری نیست، ولی حداقل آثار و نشانه‌ها بیانگر آن هستند که کرونا مردم را از دین دور نخواهد کرد. پس در صورتی که بسیار بدبینانه به موضوع نگاه کنیم، باز هم کرونا مردم را در حالت معمولی خودشان نگه خواهد داشت؛ گرچه قرائن و نشانه‌ها بیانگر این است که کرونا مردم را به سمت دین دعوت کرده است، چرا؟ چون ضعف انسان بیش از گذشته آشکار شده است. یک زمان این ادعا مطرح شد که آزمایش‌ها و بلایا برای اقوام پیشین بودند. حتی بعضی افراد که در حوزه الهیات کار کردند از قرن روشنگری به بعد ادعا کردند دست خدا از دامن طبیعت کوتاه شده است.

    وی با بیان در قرن هیجدهم و نوزدهم برخی ادعا کردند که دوره الهیات تمام شده است، گفت: اساساً فیلسوفان دین بعد از دوره روشنگری به این نتیجه رسیدند که عمر دین به سر آمده است. گویی دیگر خدا و امور غیبی هیچ تأثیری بر جهان ما ندارند؛ اما کرونا نشان داد که این طوری نیست و بلاهایی که در گذشته به طور محدود بر قوم خاصی نازل می‌شد، الان به صورت فراگیر محقق شده است و کل بشریت در برابر ویروسی که با چشم دیده نمی‌شود، سر تعظیم فرود آوردند و تسلیم شدند.

    نقش دین در کمک به چهار بحران جهانی

    پژوهشگر نهج‌البلاغه ادامه داد: اگر طرفداران دین بتوانند این مسئله را خوب تبیین کنند، این حادثه تأثیر مثبتی بر دینداری می‌گذارد. در زمان ما کرونا نشان داد که ادیان همچنان مورد نیاز مردم هستند و مردم بدون دین نمی‌توانند زندگی کنند. اتفاقاً همه پزشکان دنیا اعلام می‌کنند که اگر ما در حوادث مختلف به دین و آموزه‌های دین برگردیم امکان بهبودی ما درصد محسوسی از کسانی که به آموزه‌های دینی توجه ندارند، زیادتر خواهد بود. این سخن به نحو علمی اثبات و تحقیقات زیادی انجام شده است. مثلاً اگر شما به کتاب «روان‌درمانی اگزیستانسیال» یالوم نگاه کنید، به طور مفصل سخن گفته و ثابت کرده که در چهار بحران جهانی، دین توانسته نقش سازنده‌ای را ایفا کند.

    وی یادآور شد: از سوی دیگر اکنون ضعف انسان به صورت قطعی آشکار شده و همه پزشکان می‌گویند کسانی که روحیه آنها بالا باشد امکان بهبودی‌شان زیادتر است. این امر نشان می‌دهد که هیچ زمان نمی‌توانیم بدون خدا و بدون دین زندگی کنیم. مردم جهان آن میزان که الان به ضعف خود پی بردند، حداقل در قرن گذشته به ضعف خود آگاهی نداشتند. حتی در جنگ‌های جهانی مردم این قدر وامانده نشدند و ضعف و ناتوانی که امروز شاهد هستیم در آن دو جنگ وجود نداشت. از آن طرف چون دین موجب تقویت روحیه انسان است، می‌تواند در این زمینه تأثیر مثبت داشته باشد. با این توصیف به نظر می‌رسد که این حادثه نظام الهیاتی دنیا را به هم زده است. می‌توانم ادعا کنم از الان به بعد الهیات جدیدی به نام الهیات کرونا شکل خواهد گرفت. در هر صورت کرونا همین اکنون هم باعث شده که رویکرد مردم به دین بهتر شود.

    تأثیرات منفی کرونا بر برخی ادیان

    قنبری به تأثیرات منفی کرونا بر برخی دیدگاه‌های پیروان ادیان پرداخت و ادامه داد: البته باید به جنبه منفی اثرگذاری کرونا بر دین نیز توجه کرد. در اثر کرونا برخی دیدگاه‌های دینی به چالش کشیده شده است؛ هرچند جنبه مثبت اثرگذاری بر جنبه‌های منفی غلبه دارد. در هر صورت در دوره کرونا برخی دیدگاه‌های راجع به دین به چالش کشیده شد. مثلاً در اسرائیل یهودیان افراطی گفتند که قرنطینه را قبول نداریم، چون دین ما گفته است که خداوند حافظ شماست. در ایران هم برخی معتقد بودند که اماکن متبرکه نباید بسته شود، چون این اماکن حافظ زائران هستند. کرونا نشان داد که این دیدگاه غلط است؛ چون ادیان در این مسئله عقول انسانی را به رسمیت می‌شناسند و انسان‌ها موظف هستند براساس عقل خود با این ویروس مبارزه کنند، نه اینکه خیال کنند چون این اماکن مقدس هستند ویروس کرونا وارد آنها نمی‌شود.

    وی در پایان گفت: بر این اساس برخی تصویرهایی که تاکنون از دین عرضه می‌شد و مدعی آن بود که دینداران از همه آفت‌ها به دورند، این دیدگاه دیگر قابل دفاع نیست. بنابراین الهی‌دانانی که این دیدگاه را راجع به دین خود داشتند، باید در باورهای خود تجدیدنظر کنند. اکنون همه اماکن مقدس در کل دنیا تعطیل شده است و شما نمی‌توانید ادعا کنید که مکان مقدس ما در برابر کرونا مصونیت دارد. البته باید توجه داشت که این مسئله به ضرر دین نیست، بلکه به ضرر دیدگاه‌هایی است که به طبیعت و انسان نگرش واقع‌گرایانه ندارند. پس باید نگاه واقع‌گرایانه داشته باشیم؛ چراکه اکنون زمان تقویت اندیشه‌هایی است که به حوادث طبیعی نگاه واقع‌گرایانه دارند.

  • کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین علی(ع)

    به گزارش نشر نوشناخت کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین علی(ع) در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۹۸ توسط موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع) و تحت حمایت سیویلیکا در شهر اصفهان برگزار گردید.

    در این کنگره از حائزین رتبه های برتر کتاب، مقاله، پایان نامه و شعر تجلیل به عمل آمد که کتاب اخلاق حرفه ای با تاکید بر نهج البلاغه دکتر بخشعلی قنبری حائز رتبه چهارم در بخش کتاب گردید.


    کتب قابل تقدیر:

    • موسوعه امام علی علیه‌السلام (13 جلد با همکاری دیگران)
    • سیمای کارگزاران در نهج‌البلاغه (4 جلد)  حجت الاسلام علی اکبر ذاکری (خمی)
    • اقتصاد علوی (مبانی، اهداف و اصول راهبردی)  حجت الاسلام دکتر احمد علی یوسفی
    • اخلاق حرفه‌ای در نهج‌البلاغه  دکتر بخشعلی قنبری
    • اخلاق ورزشی در نهج‌البلاغه  حجت الاسلام دکتر سید محسن حسینی مرادآبادی
    • کفایة الطالب فی مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)  حجت الاسلام محمد کاظم عبداللهی (محمودی)
    • ترجمه نهج‌البلاغه به خط بریل با ترجمه استاد محمد دشتی  سید مرتضی نیکزاد
    • غدیر در قرآن از منظر تفاسیر اهل‌سنت  حجت الاسلام دکتر محمد یعقوب بشوی

    مراسم اختتامیه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیر المومنین امام علی (ع)با حضور آیت الله مظاهری، آیت الله طباطبایی نژاد و سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مسئولان کشوری و استانی در سالن همایش علی ابن ابیطالب در اصفهان برگزار شد.

    منبع خبر: نشر نوشناخت

  • تشییع سردار سلیمانی نماد وحدت ملی شد

    تشییع سردار سلیمانی نماد وحدت ملی شد

    بخشعلی قنبری، استاد دانشگاه نوشت: همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او می‌گفتند و برای او می‌گریستند. بدین‌ترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.

    بخشعلی قنبری استاد دانشگاه در یادداشتی به بررسی پدیده بی‌نظیر تشییع سردار قاسم سلیمانی پرداخته است:

    تاریخ بزرگان و قهرمانان زیادی به خود دیده که هم در زمان حیاتشان محبوب بودند و هم در زمان مرگشان هم با بدرقه باشکوه مردم مواجه شده‌اند. این قهرمانان به‌گونه‌ای در میان مردم حضور داشتند و همین حضور آنان را در اذهان مردم معرفی و مشهور کرده است، اما در این میان با یک پدیده‌ای بنام قاسم سلیمانی مواجه می‌شویم که نه چهره رسانه‌ای است و نه مردم چندان خبر زیادی از او می‌شنوند و نه در داخل کشورش کار می‌کند تا در دید مردم باشد و محبتش در دل‌ها بیفتد.

    ضمن اینکه او یک نظامی در سطح بسیار بالاست و به‌طور عموم نظامیان به لحاظ جایگاهی که دارند چندان نمی‌توانند از محبوبیت بالایی برخوردار شوند، اما در این میان دلاوران نظامی ایران عزیز وضعیت دیگری دارند و در میان آنان از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تاکنون سردار سلیمانی وضعیت بی نظیری پیدا کرده است.

    جالب اینکه اگر بخواهیم حضور سردار در تلویزیون رسمی ایران را هم در نظر بگیریم بعید است تعداد حضورش از تعداد انگشتان یک دست بیش‌تر باشد، اما وقتی به شهادت می‌رسد جهان منفجر می‌شود و به‌گونه‌ای در دل‌ها جا باز می‌کند که گویی سالیان سال با مردم از نزدیک آشنا بوده و با آنان در کوی و برزن زندگی کرده است.

    این در حالی است که تا شش سال قبل اسم او جز برای اطرافیان نزدیکش ناآشناست، اما اکنون قضیه گونه دیگری شده به‌حدی‌که نه تنها ایران که همه جای عالم او را تمجید می‌کنند چون قهرمانی بی‌بدیل است. آنقدر نفوذ پیدا کرده که از ایران عزیز بگذریم که مردمش یکپارچه عاشقش شده‌اند همه دوستان و حتی دشمنان نیز از او به عنوان یک قهرمان تقدیر کرده‌اند دشمنانی مانند طالبان و سیاستمداران آمریکا، اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه زمان شاه و … جالب اینکه در تهران مذهبی و غیرمذهبی در فقدان سردار اشک ریختند. بدین‌ترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.

    همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او می‌گفتند و برای او می‌گریستند. آری همه آمدند تنها سه میلیون نفر با مترو خود را به اطراف دانشگاه تهران رساندند دست‌کم چهار میلیون نفر هم با امکانات دیگر آمده بودند. این حجم تشییع‌کننده در دنیا بی‌سابقه است و اگر به این جمع سه میلیون بدرقه کننده کرمانی و سایر مردم را اضافه کنیم رقم از چند ده میلیون نفر بالاتر می‌رود. این یعنی پدیده بودن سردار در بدرقه به سوی آسمان. به‌علاوه تشییع‌کنندگان سردار بی‌بدیل از هر تیپ و گروهی بوده‌اند: مذهبی و غیرمذهبی و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و ….

    شگفتا این همه آمده بودند برای یک نفر: سردار بی‌نظیر حاج قاسم سلیمانی! بسیاری از مردم در کنار خیابان‌ها از شب قبل نشسته بودند و بسیاری را در مترو دیدم که نماز صبح را آنجا می‌خواندند. به هر سو می‌نگریستی مردم بود و دیدگانی پر از اشک!

    اکنون جای طرح این پرسش است که راز این همه محبت در کجاست؟ به نظر من چند نکته را باید بگویم: ۱) مجاهدت با نفس؛ ۲) شفقت بر خلق، ۳) اخلاص در همه کارها؛ ۴) خاکساری در پیشگاه خدا و تواضع در برابر خلق؛ ۵) تبعیت محض پیامبر اعظم (ص)، امامان و اهل بیت عصمت (ع) و رهبر بزرگوار انقلاب.

    در قرآن کریم آمده است که اگر کسی بتواند این ویژگی‌ها را در خود محقق سازد منِ خدا محبت او را در دل‌ها قرار می‌دهم: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».

    ما چه کنیم؟

    انسان‌های دیندار و معنوی در هر حادثه‌ای خود را با این سوال مواجه می‌بینند که در برابر این حوادث ما چه باید بکنیم و به‌تعبیر دیگر این حوادث به ما چه ربطی پیدا می‌کند؟ بی‌شک سردار عزیز و محبوب بی‌نظیر دل‌ها کار خود را به خوبی انجام داد و به‌رغم اینکه کارهای دیگری داشت و باید انجام می‌داد به‌دست منفورترین آدم‌های روزگارمان کارش را ناتمام گذاشت و به لقای پروردگار رسید. اما اکنون ما باید از خود بپرسیم ما در کجای انجام وظایف خطیر خود به‌عنوان یک انسان قرار داریم.

    در نهج‌البلاغه آمده است که انسان مؤمن از هر حادثه و پدیده‌ای باید درس عبرت بگیرد. عبرت به معنای عبور کردن است؛ عبور از آن حادثه و رسیدن به مملکت وجود خود و بهره‌برداری سالم و مناسب از آن حادثه برای اصلاح خود و برداشتن گام‌هایی به سوی کمال. اکنون سردار ما با همه عظمتش به دست سیاه‌بختان عالم به شهادت رسیده و کار خویش به پایان برده با همه عظمتش! ما بازماندگان باید از خود بپرسیم ما چه باید بکنیم؟ آیا ما هم می‌توانیم موقع مردن جزو خوش‌بدرقه‌ها باشیم و در آخرت هم از نیک‌بختان به شمار بیاییم؟ اگر سردار در حوزه نظامی سرآمد شد، آیا ما می‌توانیم در حوزه فرهنگ سرهنگ شویم؟ خدایا به این بنده ناتوان عنایت بنما تا خادم بی‌ادعای نهج‌البلاغه باشد و تنها و تنها برای تو کار کند آن‌گونه که شهید سلیمانی به ما تعلیم داده است.