بخشعلی قنبری، استاد دانشگاه نوشت: همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او میگفتند و برای او میگریستند. بدینترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.
بخشعلی قنبری استاد دانشگاه در یادداشتی به بررسی پدیده بینظیر تشییع سردار قاسم سلیمانی پرداخته است:
تاریخ بزرگان و قهرمانان زیادی به خود دیده که هم در زمان حیاتشان محبوب بودند و هم در زمان مرگشان هم با بدرقه باشکوه مردم مواجه شدهاند. این قهرمانان بهگونهای در میان مردم حضور داشتند و همین حضور آنان را در اذهان مردم معرفی و مشهور کرده است، اما در این میان با یک پدیدهای بنام قاسم سلیمانی مواجه میشویم که نه چهره رسانهای است و نه مردم چندان خبر زیادی از او میشنوند و نه در داخل کشورش کار میکند تا در دید مردم باشد و محبتش در دلها بیفتد.
ضمن اینکه او یک نظامی در سطح بسیار بالاست و بهطور عموم نظامیان به لحاظ جایگاهی که دارند چندان نمیتوانند از محبوبیت بالایی برخوردار شوند، اما در این میان دلاوران نظامی ایران عزیز وضعیت دیگری دارند و در میان آنان از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تاکنون سردار سلیمانی وضعیت بی نظیری پیدا کرده است.
جالب اینکه اگر بخواهیم حضور سردار در تلویزیون رسمی ایران را هم در نظر بگیریم بعید است تعداد حضورش از تعداد انگشتان یک دست بیشتر باشد، اما وقتی به شهادت میرسد جهان منفجر میشود و بهگونهای در دلها جا باز میکند که گویی سالیان سال با مردم از نزدیک آشنا بوده و با آنان در کوی و برزن زندگی کرده است.
این در حالی است که تا شش سال قبل اسم او جز برای اطرافیان نزدیکش ناآشناست، اما اکنون قضیه گونه دیگری شده بهحدیکه نه تنها ایران که همه جای عالم او را تمجید میکنند چون قهرمانی بیبدیل است. آنقدر نفوذ پیدا کرده که از ایران عزیز بگذریم که مردمش یکپارچه عاشقش شدهاند همه دوستان و حتی دشمنان نیز از او به عنوان یک قهرمان تقدیر کردهاند دشمنانی مانند طالبان و سیاستمداران آمریکا، اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه زمان شاه و … جالب اینکه در تهران مذهبی و غیرمذهبی در فقدان سردار اشک ریختند. بدینترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.
همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او میگفتند و برای او میگریستند. آری همه آمدند تنها سه میلیون نفر با مترو خود را به اطراف دانشگاه تهران رساندند دستکم چهار میلیون نفر هم با امکانات دیگر آمده بودند. این حجم تشییعکننده در دنیا بیسابقه است و اگر به این جمع سه میلیون بدرقه کننده کرمانی و سایر مردم را اضافه کنیم رقم از چند ده میلیون نفر بالاتر میرود. این یعنی پدیده بودن سردار در بدرقه به سوی آسمان. بهعلاوه تشییعکنندگان سردار بیبدیل از هر تیپ و گروهی بودهاند: مذهبی و غیرمذهبی و اصولگرا و اصلاحطلب و ….
شگفتا این همه آمده بودند برای یک نفر: سردار بینظیر حاج قاسم سلیمانی! بسیاری از مردم در کنار خیابانها از شب قبل نشسته بودند و بسیاری را در مترو دیدم که نماز صبح را آنجا میخواندند. به هر سو مینگریستی مردم بود و دیدگانی پر از اشک!
اکنون جای طرح این پرسش است که راز این همه محبت در کجاست؟ به نظر من چند نکته را باید بگویم: ۱) مجاهدت با نفس؛ ۲) شفقت بر خلق، ۳) اخلاص در همه کارها؛ ۴) خاکساری در پیشگاه خدا و تواضع در برابر خلق؛ ۵) تبعیت محض پیامبر اعظم (ص)، امامان و اهل بیت عصمت (ع) و رهبر بزرگوار انقلاب.
در قرآن کریم آمده است که اگر کسی بتواند این ویژگیها را در خود محقق سازد منِ خدا محبت او را در دلها قرار میدهم: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».
ما چه کنیم؟
انسانهای دیندار و معنوی در هر حادثهای خود را با این سوال مواجه میبینند که در برابر این حوادث ما چه باید بکنیم و بهتعبیر دیگر این حوادث به ما چه ربطی پیدا میکند؟ بیشک سردار عزیز و محبوب بینظیر دلها کار خود را به خوبی انجام داد و بهرغم اینکه کارهای دیگری داشت و باید انجام میداد بهدست منفورترین آدمهای روزگارمان کارش را ناتمام گذاشت و به لقای پروردگار رسید. اما اکنون ما باید از خود بپرسیم ما در کجای انجام وظایف خطیر خود بهعنوان یک انسان قرار داریم.
در نهجالبلاغه آمده است که انسان مؤمن از هر حادثه و پدیدهای باید درس عبرت بگیرد. عبرت به معنای عبور کردن است؛ عبور از آن حادثه و رسیدن به مملکت وجود خود و بهرهبرداری سالم و مناسب از آن حادثه برای اصلاح خود و برداشتن گامهایی به سوی کمال. اکنون سردار ما با همه عظمتش به دست سیاهبختان عالم به شهادت رسیده و کار خویش به پایان برده با همه عظمتش! ما بازماندگان باید از خود بپرسیم ما چه باید بکنیم؟ آیا ما هم میتوانیم موقع مردن جزو خوشبدرقهها باشیم و در آخرت هم از نیکبختان به شمار بیاییم؟ اگر سردار در حوزه نظامی سرآمد شد، آیا ما میتوانیم در حوزه فرهنگ سرهنگ شویم؟ خدایا به این بنده ناتوان عنایت بنما تا خادم بیادعای نهجالبلاغه باشد و تنها و تنها برای تو کار کند آنگونه که شهید سلیمانی به ما تعلیم داده است.
دیدگاهتان را بنویسید