نویسنده: نوشناخت

  • دلالت یافته‌های علمی بر نقش سازنده دین در بحران‌ها / کرونا نظام الهیاتی دنیا را به هم زده است

    بخشعلی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در گفت‌وگو با ایکنا، به توضیح درباره تأثیرات کرونا بر دینداری و نقش الهیات در دوره پساکرونا پرداخت و اظهار کرد: اگر بخواهم نسبت کرونا و دین را بررسی کنم، باید بگویم که اگر مردم دنیا یک مقدار عمیق نگاه کنند و ضعف خود را به رسمیت بشناسند، وقوع چنین حوادثی، خصوصاً این حادثه که در طول تاریخ بی‌سابقه است، می‌تواند اثر مثبتی را بر دینداری بگذارد.

    وی با بیان اینکه برخی رفتارهایی که در دوره کرونا از مردم دنیا می‌بینیم می‌تواند شاهد درستی این مدعا باشد، تصریح کرد: مثلاً پیروان ادیان به خواندن ادعیه دین خود روی آوردند یا علاوه بر دعاهایی که در دین خودشان مطرح است، به اذان ما مسلمانان تمسک می‌کنند. این نشان می‌دهد که مردم احساس کردند خیلی ضعیف هستند. اگر اندک تأملی وجود داشته باشد و الهی‌دانان بتوانند مردم را به این تعمق دعوت کنند، اثرگذاری کرونا بر تعمیق باورهای دینی زیادتر خواهد شد.

    کرونا و اثبات ضعف بشر

    قنبری افزود: حتی اگر بپذیریم کرونا موجب تقویت دینداری نیست، ولی حداقل آثار و نشانه‌ها بیانگر آن هستند که کرونا مردم را از دین دور نخواهد کرد. پس در صورتی که بسیار بدبینانه به موضوع نگاه کنیم، باز هم کرونا مردم را در حالت معمولی خودشان نگه خواهد داشت؛ گرچه قرائن و نشانه‌ها بیانگر این است که کرونا مردم را به سمت دین دعوت کرده است، چرا؟ چون ضعف انسان بیش از گذشته آشکار شده است. یک زمان این ادعا مطرح شد که آزمایش‌ها و بلایا برای اقوام پیشین بودند. حتی بعضی افراد که در حوزه الهیات کار کردند از قرن روشنگری به بعد ادعا کردند دست خدا از دامن طبیعت کوتاه شده است.

    وی با بیان در قرن هیجدهم و نوزدهم برخی ادعا کردند که دوره الهیات تمام شده است، گفت: اساساً فیلسوفان دین بعد از دوره روشنگری به این نتیجه رسیدند که عمر دین به سر آمده است. گویی دیگر خدا و امور غیبی هیچ تأثیری بر جهان ما ندارند؛ اما کرونا نشان داد که این طوری نیست و بلاهایی که در گذشته به طور محدود بر قوم خاصی نازل می‌شد، الان به صورت فراگیر محقق شده است و کل بشریت در برابر ویروسی که با چشم دیده نمی‌شود، سر تعظیم فرود آوردند و تسلیم شدند.

    نقش دین در کمک به چهار بحران جهانی

    پژوهشگر نهج‌البلاغه ادامه داد: اگر طرفداران دین بتوانند این مسئله را خوب تبیین کنند، این حادثه تأثیر مثبتی بر دینداری می‌گذارد. در زمان ما کرونا نشان داد که ادیان همچنان مورد نیاز مردم هستند و مردم بدون دین نمی‌توانند زندگی کنند. اتفاقاً همه پزشکان دنیا اعلام می‌کنند که اگر ما در حوادث مختلف به دین و آموزه‌های دین برگردیم امکان بهبودی ما درصد محسوسی از کسانی که به آموزه‌های دینی توجه ندارند، زیادتر خواهد بود. این سخن به نحو علمی اثبات و تحقیقات زیادی انجام شده است. مثلاً اگر شما به کتاب «روان‌درمانی اگزیستانسیال» یالوم نگاه کنید، به طور مفصل سخن گفته و ثابت کرده که در چهار بحران جهانی، دین توانسته نقش سازنده‌ای را ایفا کند.

    وی یادآور شد: از سوی دیگر اکنون ضعف انسان به صورت قطعی آشکار شده و همه پزشکان می‌گویند کسانی که روحیه آنها بالا باشد امکان بهبودی‌شان زیادتر است. این امر نشان می‌دهد که هیچ زمان نمی‌توانیم بدون خدا و بدون دین زندگی کنیم. مردم جهان آن میزان که الان به ضعف خود پی بردند، حداقل در قرن گذشته به ضعف خود آگاهی نداشتند. حتی در جنگ‌های جهانی مردم این قدر وامانده نشدند و ضعف و ناتوانی که امروز شاهد هستیم در آن دو جنگ وجود نداشت. از آن طرف چون دین موجب تقویت روحیه انسان است، می‌تواند در این زمینه تأثیر مثبت داشته باشد. با این توصیف به نظر می‌رسد که این حادثه نظام الهیاتی دنیا را به هم زده است. می‌توانم ادعا کنم از الان به بعد الهیات جدیدی به نام الهیات کرونا شکل خواهد گرفت. در هر صورت کرونا همین اکنون هم باعث شده که رویکرد مردم به دین بهتر شود.

    تأثیرات منفی کرونا بر برخی ادیان

    قنبری به تأثیرات منفی کرونا بر برخی دیدگاه‌های پیروان ادیان پرداخت و ادامه داد: البته باید به جنبه منفی اثرگذاری کرونا بر دین نیز توجه کرد. در اثر کرونا برخی دیدگاه‌های دینی به چالش کشیده شده است؛ هرچند جنبه مثبت اثرگذاری بر جنبه‌های منفی غلبه دارد. در هر صورت در دوره کرونا برخی دیدگاه‌های راجع به دین به چالش کشیده شد. مثلاً در اسرائیل یهودیان افراطی گفتند که قرنطینه را قبول نداریم، چون دین ما گفته است که خداوند حافظ شماست. در ایران هم برخی معتقد بودند که اماکن متبرکه نباید بسته شود، چون این اماکن حافظ زائران هستند. کرونا نشان داد که این دیدگاه غلط است؛ چون ادیان در این مسئله عقول انسانی را به رسمیت می‌شناسند و انسان‌ها موظف هستند براساس عقل خود با این ویروس مبارزه کنند، نه اینکه خیال کنند چون این اماکن مقدس هستند ویروس کرونا وارد آنها نمی‌شود.

    وی در پایان گفت: بر این اساس برخی تصویرهایی که تاکنون از دین عرضه می‌شد و مدعی آن بود که دینداران از همه آفت‌ها به دورند، این دیدگاه دیگر قابل دفاع نیست. بنابراین الهی‌دانانی که این دیدگاه را راجع به دین خود داشتند، باید در باورهای خود تجدیدنظر کنند. اکنون همه اماکن مقدس در کل دنیا تعطیل شده است و شما نمی‌توانید ادعا کنید که مکان مقدس ما در برابر کرونا مصونیت دارد. البته باید توجه داشت که این مسئله به ضرر دین نیست، بلکه به ضرر دیدگاه‌هایی است که به طبیعت و انسان نگرش واقع‌گرایانه ندارند. پس باید نگاه واقع‌گرایانه داشته باشیم؛ چراکه اکنون زمان تقویت اندیشه‌هایی است که به حوادث طبیعی نگاه واقع‌گرایانه دارند.

  • کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین علی(ع)

    به گزارش نشر نوشناخت کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین علی(ع) در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۹۸ توسط موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع) و تحت حمایت سیویلیکا در شهر اصفهان برگزار گردید.

    در این کنگره از حائزین رتبه های برتر کتاب، مقاله، پایان نامه و شعر تجلیل به عمل آمد که کتاب اخلاق حرفه ای با تاکید بر نهج البلاغه دکتر بخشعلی قنبری حائز رتبه چهارم در بخش کتاب گردید.


    کتب قابل تقدیر:

    • موسوعه امام علی علیه‌السلام (13 جلد با همکاری دیگران)
    • سیمای کارگزاران در نهج‌البلاغه (4 جلد)  حجت الاسلام علی اکبر ذاکری (خمی)
    • اقتصاد علوی (مبانی، اهداف و اصول راهبردی)  حجت الاسلام دکتر احمد علی یوسفی
    • اخلاق حرفه‌ای در نهج‌البلاغه  دکتر بخشعلی قنبری
    • اخلاق ورزشی در نهج‌البلاغه  حجت الاسلام دکتر سید محسن حسینی مرادآبادی
    • کفایة الطالب فی مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)  حجت الاسلام محمد کاظم عبداللهی (محمودی)
    • ترجمه نهج‌البلاغه به خط بریل با ترجمه استاد محمد دشتی  سید مرتضی نیکزاد
    • غدیر در قرآن از منظر تفاسیر اهل‌سنت  حجت الاسلام دکتر محمد یعقوب بشوی

    مراسم اختتامیه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیر المومنین امام علی (ع)با حضور آیت الله مظاهری، آیت الله طباطبایی نژاد و سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مسئولان کشوری و استانی در سالن همایش علی ابن ابیطالب در اصفهان برگزار شد.

    منبع خبر: نشر نوشناخت

  • تشییع سردار سلیمانی نماد وحدت ملی شد

    تشییع سردار سلیمانی نماد وحدت ملی شد

    بخشعلی قنبری، استاد دانشگاه نوشت: همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او می‌گفتند و برای او می‌گریستند. بدین‌ترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.

    بخشعلی قنبری استاد دانشگاه در یادداشتی به بررسی پدیده بی‌نظیر تشییع سردار قاسم سلیمانی پرداخته است:

    تاریخ بزرگان و قهرمانان زیادی به خود دیده که هم در زمان حیاتشان محبوب بودند و هم در زمان مرگشان هم با بدرقه باشکوه مردم مواجه شده‌اند. این قهرمانان به‌گونه‌ای در میان مردم حضور داشتند و همین حضور آنان را در اذهان مردم معرفی و مشهور کرده است، اما در این میان با یک پدیده‌ای بنام قاسم سلیمانی مواجه می‌شویم که نه چهره رسانه‌ای است و نه مردم چندان خبر زیادی از او می‌شنوند و نه در داخل کشورش کار می‌کند تا در دید مردم باشد و محبتش در دل‌ها بیفتد.

    ضمن اینکه او یک نظامی در سطح بسیار بالاست و به‌طور عموم نظامیان به لحاظ جایگاهی که دارند چندان نمی‌توانند از محبوبیت بالایی برخوردار شوند، اما در این میان دلاوران نظامی ایران عزیز وضعیت دیگری دارند و در میان آنان از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تاکنون سردار سلیمانی وضعیت بی نظیری پیدا کرده است.

    جالب اینکه اگر بخواهیم حضور سردار در تلویزیون رسمی ایران را هم در نظر بگیریم بعید است تعداد حضورش از تعداد انگشتان یک دست بیش‌تر باشد، اما وقتی به شهادت می‌رسد جهان منفجر می‌شود و به‌گونه‌ای در دل‌ها جا باز می‌کند که گویی سالیان سال با مردم از نزدیک آشنا بوده و با آنان در کوی و برزن زندگی کرده است.

    این در حالی است که تا شش سال قبل اسم او جز برای اطرافیان نزدیکش ناآشناست، اما اکنون قضیه گونه دیگری شده به‌حدی‌که نه تنها ایران که همه جای عالم او را تمجید می‌کنند چون قهرمانی بی‌بدیل است. آنقدر نفوذ پیدا کرده که از ایران عزیز بگذریم که مردمش یکپارچه عاشقش شده‌اند همه دوستان و حتی دشمنان نیز از او به عنوان یک قهرمان تقدیر کرده‌اند دشمنانی مانند طالبان و سیاستمداران آمریکا، اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه زمان شاه و … جالب اینکه در تهران مذهبی و غیرمذهبی در فقدان سردار اشک ریختند. بدین‌ترتیب تشییع سردار نمادی شد برای وحدت ملی.

    همه مردم ایران به بدرقه شهید سردار سلیمانی قیام کردند و فقط از او می‌گفتند و برای او می‌گریستند. آری همه آمدند تنها سه میلیون نفر با مترو خود را به اطراف دانشگاه تهران رساندند دست‌کم چهار میلیون نفر هم با امکانات دیگر آمده بودند. این حجم تشییع‌کننده در دنیا بی‌سابقه است و اگر به این جمع سه میلیون بدرقه کننده کرمانی و سایر مردم را اضافه کنیم رقم از چند ده میلیون نفر بالاتر می‌رود. این یعنی پدیده بودن سردار در بدرقه به سوی آسمان. به‌علاوه تشییع‌کنندگان سردار بی‌بدیل از هر تیپ و گروهی بوده‌اند: مذهبی و غیرمذهبی و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و ….

    شگفتا این همه آمده بودند برای یک نفر: سردار بی‌نظیر حاج قاسم سلیمانی! بسیاری از مردم در کنار خیابان‌ها از شب قبل نشسته بودند و بسیاری را در مترو دیدم که نماز صبح را آنجا می‌خواندند. به هر سو می‌نگریستی مردم بود و دیدگانی پر از اشک!

    اکنون جای طرح این پرسش است که راز این همه محبت در کجاست؟ به نظر من چند نکته را باید بگویم: ۱) مجاهدت با نفس؛ ۲) شفقت بر خلق، ۳) اخلاص در همه کارها؛ ۴) خاکساری در پیشگاه خدا و تواضع در برابر خلق؛ ۵) تبعیت محض پیامبر اعظم (ص)، امامان و اهل بیت عصمت (ع) و رهبر بزرگوار انقلاب.

    در قرآن کریم آمده است که اگر کسی بتواند این ویژگی‌ها را در خود محقق سازد منِ خدا محبت او را در دل‌ها قرار می‌دهم: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».

    ما چه کنیم؟

    انسان‌های دیندار و معنوی در هر حادثه‌ای خود را با این سوال مواجه می‌بینند که در برابر این حوادث ما چه باید بکنیم و به‌تعبیر دیگر این حوادث به ما چه ربطی پیدا می‌کند؟ بی‌شک سردار عزیز و محبوب بی‌نظیر دل‌ها کار خود را به خوبی انجام داد و به‌رغم اینکه کارهای دیگری داشت و باید انجام می‌داد به‌دست منفورترین آدم‌های روزگارمان کارش را ناتمام گذاشت و به لقای پروردگار رسید. اما اکنون ما باید از خود بپرسیم ما در کجای انجام وظایف خطیر خود به‌عنوان یک انسان قرار داریم.

    در نهج‌البلاغه آمده است که انسان مؤمن از هر حادثه و پدیده‌ای باید درس عبرت بگیرد. عبرت به معنای عبور کردن است؛ عبور از آن حادثه و رسیدن به مملکت وجود خود و بهره‌برداری سالم و مناسب از آن حادثه برای اصلاح خود و برداشتن گام‌هایی به سوی کمال. اکنون سردار ما با همه عظمتش به دست سیاه‌بختان عالم به شهادت رسیده و کار خویش به پایان برده با همه عظمتش! ما بازماندگان باید از خود بپرسیم ما چه باید بکنیم؟ آیا ما هم می‌توانیم موقع مردن جزو خوش‌بدرقه‌ها باشیم و در آخرت هم از نیک‌بختان به شمار بیاییم؟ اگر سردار در حوزه نظامی سرآمد شد، آیا ما می‌توانیم در حوزه فرهنگ سرهنگ شویم؟ خدایا به این بنده ناتوان عنایت بنما تا خادم بی‌ادعای نهج‌البلاغه باشد و تنها و تنها برای تو کار کند آن‌گونه که شهید سلیمانی به ما تعلیم داده است.

  • رونمایی از لوح فشرده تفسیر عرفانی نهج البلاغه

    رونمایی از لوح فشرده تفسیر عرفانی نهج البلاغه

    نشست «نهج‌البلاغه و انسان امروز، به‌همراه رونمایی از لوح فشرده تفسیر اخلاقی و عرفانی حکمت­‌های نهج­‌البلاغه» ۲۰ آبان‌ماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار شد.

    در این نشست از لوح فشرده تفسیر عرفانی نهج‌البلاغه اثر دکتر بخشعلی قنبری که شامل تفسیر اخلاقی و عرفانی ۴۸۰ حکمت نهج‌البلاغه است، رونمایی به عمل آمد.

    به گفته قنبری، حکمت‌های نهج‌البلاغه بخشی از نهج‌البلاغه را تشکیل می‌دهند که از نظر اخلاق و عرفان در میان متون دینی از جایگاه بالایی برخوردارند. این حکمت‌ها در فرهنگ اسلامی به‌حدی مهم تلقی شده‌اند که برخی از آنها به‌صورت ضرب‌المثل درآمده و مورد استفاده همه اقشار و طبقات جامعه قرار گرفته و درعین‌حال بسیاری از شعرای خوش‌ذوق و خوش‌سخن ادبیات فارسی بخش اعظم این حکمت­‌ها را به‌صورت شعر در دیوان‌های خود منعکس کرده‌اند که از میان آنان می‌توان به مولوی و سعدی و حافظ اشاره کرد.

    گفتنی است که بخشعلی قنبری، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، کل حکمت‌های نهج‌البلاغه را در طول چهار سال در محافل و مجالس مختلف کشور تدریس کرده و مجموعه آنها به‌صورت لوح فشرده در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته‌اند.

    قنبری، پژوهشگر نهج‌البلاغه عنوان کرد: در تدریس این حکمت‌ها تا حد امکان سعی شده از روش معناشناسی استفاده شود و در عین‌ حال از مراجعه به شرح‌های معتبر نهج‌البلاغه از قبیل پیام امام امیرالمومنین(ع)، ابن‌ ابی‌ الحدید و ابن‌میثم و… غفلت نشود. ضمن اینکه کوشیده است تا سادگی در بیان مورد توجه قرار گیرد. امید است این اثر مورد استقبال علاقه‌مندان قرار گیرد.  

    یادآور می‌شود، علاقه‌مندان برای دریافت این لوح فشرده می‌توانند با شماره‌های  ۰۹۳۸۹۵۱۵۹۹۳ و ۰۹۳۸۶۵۸۱۸۷۱ تماس حاصل کنند و یا به سایت انتشارات نوشناخت به نشانی /www.noshenakht.com/product مراجعه داشته باشند.

  • دموکراسی تنها در زمان حکومت علی(ع) تحقق یافت

    بخشعلی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگذاری ایکنا؛ به بررسی واقعه غدیر پرداخت و در ابتدا با رد این دیدگاه که غدیر برای مرجعیت غیرسیاسی حضرت امیر(ع) بوده است بیان کرد: اگر بخواهیم برای غدیر صرفاً مباحث غیرسیاسی و اجتماعی را در نظر بگیریم، مشخص است که بیان این مسائل برای نخستین بار نبوده، بلکه حضرت رسول(ص) در موقعیت‌های دیگر نیز بحث‌های غیرسیاسی را مطرح کرده است. چه اینکه در برخی از نقل‌ها وارد شده که علی(ع) به عنوان برادر رسول خدا(ص) معرفی شده است. بنابراین اگر بنا بود که به مسائل غیرسیاسی پرداخته شود لازم نبود که با آن همه مقدمه‌چینی مجدداً در غدیرخم تکرار شود. 

    وی در ادامه افزود: برخی اوقات بر اساس دیدگاه‌هایی که در ذهن خود داریم، می‌خواهیم آن را به تاریخ تحلیل کنیم که این کار نگرش مناسبی در برخورد با وقایع نیست. همچنین کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند از طرفی هم می‌گویند که نصبی در کار نبوده و رسول خدا(ص) این مسئله را به اجماع مسلمانان واگذار کرده است. حتی اگر چنین فرضی را نیز قبول کنیم باز هم می‌بینیم که حتی اجماع مسلمانان نیز در مسئله خلافت صورت نگرفت. البته که معتقدیم که از جانب رسول خدا(ص) خلافت تعیین شده و نصب وجود داشته است که اگر بر آن اساس پیش می‌رفتند ثمراتش بیشتر بود اما در عین حال واقعیت این است که به جنبه دموکراتیک عمل نشد.

    اگر نحوه به خلافت رسیدن خلیفه اول را بررسی کنید میبینید که بنا بر اجماع نیز کار پیش نرفت، زیرا در این رایگیری فقط اهل مدینه شرکت داشتند و بعد از گذشت مدتی، مردم در شهرهای دیگر نیز بیعت کردند. به جهت کیفی نیز مسئله اینطور پیش رفت که شخصیتهای مهمی داشتیم که با آنها بیعت نکردند و حتی بعد از خلافت خلیفه اول همین روند انتخابات که در زمان وی بود نیز استمرار پیدا نکرد

    این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: اگر نحوه به خلافت رسیدن خلیفه اول را بررسی کنید می‌بینید که بنا بر اجماع نیز کار پیش نرفت، زیرا در این رای‌گیری فقط اهل مدینه شرکت داشتند و بعد از گذشت مدتی، مردم در شهرهای دیگر نیز بیعت کردند. به جهت کیفی نیز مسئله اینطور پیش رفت که شخصیت‌های مهمی داشتیم که با آن‌ها بیعت نکردند و حتی بعد از خلافت خلیفه اول همین روند انتخابات که در زمان وی بود نیز استمرار پیدا نکرد.

    قنبری در ادامه تصریح کرد: شما می‌توانید از تمام عالمان شیعه و سنی در مورد نحوه به خلافت رسیدن خلیفه دوم سؤال کنید و اتفاقا می‌توانیم به راحتی این را بگوییم که اگر قرار بود نظر مردم لحاظ شود به بهترین شکل در انتخاب علی(ع) صورت می‌گرفت. در حقیقت انتخاباتی که در زمان علی(ع) انجام شد و بیعتی که صورت گرفت، دموکراتیک‌ترین نوع بیعت‌ها بود و می‌توان آن را انتخابات اصلی نام نهاد.

    سه محور اهمیت امامت

    وی بیان کرد: در نظریه امامتی که شیعیان آن را مطرح می‌کنند مسئله از این قرار است که نظر خلق، رسول خدا(ص) و همچنین خالق مهم است. بنابراین در این نظریه امامت سه محور از اهمیت برخوردار است که عبارت از خدا، رسول خدا(ص) و مردم است. بنابراین کسانی که معتقدند در غدیر صرفاً به جنبه‌های اجتماعی و سیاسی توجه شد به نظر می‌رسد که باید تأمل بیشتری در این نظر خود داشته باشند.  

    این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: همچنین باید توجه داشت که آنچه در طول تاریخ اسلامی غلبه پیدا کرد نظریه خلافت بود، چه اینکه امامت غلبه‌ چندانی نیافت و در حقیقت پس از امام حسن(ع) در بستر جامعه به تعطیلی انجامید. بنابراین چیزی که باقی ماند نظریه خلافت بود و در نظریه خلافت نیز نصب پیامبر(ص) و نظر مردم تحقق پیدا نکرد. شما هیچ کدام از خلفای عباسی یا بنی‌امیه را ندارید که با نظر مردم به خلافت رسیده باشند. لذا اگر به صورت منصفانه، پراگماتیستی و عملگرایانه و با توجه به بستر جامعه این مسئله را بررسی کنیم دست‌کم تاریخ ثابت کرده است که در نظریه انتصاب، می‌توانست هم نظر خدا و هم نظر خلق جلب شود، چون در نظریه امامت اعتقاد بر این است که نصب امام از جانب پیامر(ص) و خدا است، اما تحقق این امامت با مردم است.

    یک دیدگاه خارج از انصاف

    قنبری بیان کرد: امام علی(ع) بارها به مردم فرمود که اگر شما من را نخواهید، می‌روم. یعنی مردم در تحقق آن نظری که پیامبر(ص) در مورد امام علی(ع) داده است بسیار نقش‌آفرین هستند. لذا وقتی که بعد از غدیر جریان طبق نصب پیامبر(ص) پیش نرفت، شاهد هستیم که امام علی(ع) پس از شش ماه با خلیفه مسلمین بیعت می‌کند و در حقیقت به عنوان نماد شیعه با هر سه خلیفه همکاری کرد. در حالی که خود با صراحت می‌فرمود که من به این امر شایسته‌تر هستم. بنابراین برخی‌ها که نتوانستند تواتر حدیث غدیر را انکار کنند سعی داشتند که مرجعیت غیرسیاسی امام(ع) در این رویداد را مطرح کنند که هرگز دیدگاه منصفانه‌ای نیست. 

    وی در پاسخ به این پرسش که علل محقق نشدن دستورات رسول خدا(ص) پس از ایشان چه بود؟ تصریح کرد: مسلماً مباحث اجتماعی و فرهنگی مانند مسائل فلسفی دارای یک علت تامه نیستند و نمی‌توان گفت تنها یک علت موجب شد که اینطور شود، بلکه مسائل اجتماعی، معلول علل و عوامل مختلفی هستند و نه علل یا عامل واحد. متأسفانه در عرب عادتی وجود داشت مبنی بر اینکه به سنن پیشین خود توجه می‌کردند. قرآن نیز در این زمینه به عرب‌های مسلمان شده می‌فرماید آیا اگر پیامبر کشته شود یا بمیرد، آیا شما به پیشینیان خود بازگشت خواهید داشت؟ سپس با قاطعیت بیان می‌کند که چنین بازگشتی در قاموس عرب امری محتمل است. بنابراین خوی بازگشت به گذشته در آنها وجود داشته است. 

    قنبری بیان کرد: به همین دلیل متأسفانه وقتی مهاجران و انصار در سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند یک اتفاق غیراخلاقی افتاد و آن هم اینکه اینها اخلاصی که داشتند را فراموش کردند. در حالی که قرآن بارها تأکید می‌کند که نباید به نسب و فرزند و اموال افتخار کرد. اما این افتخار کردن به نسب و … در جریان سقیفه به مهاجران و انصار روی آورد و هیچ‌کس صحبت از ایثار به میان نیاورد. 

    این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه تصریح کرد: اینها کسانی بودند که در جنگ‌هایی که حضور داشتند یک خرما را نیز بین خود تقسیم می‌کردند و حاضر نمی‌شدند به تنهایی آن را بخورند اما در جریان سقیفه همه این فداکاری‌ها را فراموش کردند. افرادی مانند سعد معاذ از یکسو و خلفای اول و دوم نیز از سوی دیگر به نفع خود مطالبی را مطرح می‌کردند. هیچ‌کس نمی‌گفت که ایثار کنیم تا دیگر امام شود، تا جایی که حتی حاضر نبودند وزارت را واگذار کنند و خود در راس قدرت بمانند. 

    مسابقه برای تصاحب پست و مقام به جای تفکر

    وی بیان کرد: پس از گفت‌وگوهایی که صورت گرفت سعد معاذ می‌گوید که ما بودیم که خون‌هایمان را تقدیم کردیم و … . از طرف دیگر افرادی گفتند که یار غار پیامبر(ص) ما بودیم و ما از پیامبر(ص) دفاع کردیم. یعنی به جای اینکه بگویند طرحی دراندازیم تا آموزه‌هایی که رسول خدا(ص) در طول مدت بیست و سه سال برای آنها جانفشانی کرد استمرار پیدا کند دست به اقدامات دیگری زدند و این مسائل به کلی به فراموشی سپرده شد. بنابراین گویی که برای تصاحب پست و مقام مسابقه به وجود آمد.  

    قنبری در ادامه افزود: البته وقتی که در طرف نمایندگان مهاجران گفته شد که پیامبر(ص) فرمودند که ائمه باید از قریش باشند، انصاری‌ها کوتاه آمدند و وقتی این خبر به امام علی(ع) رسید از انصار سوال می‌کند که چطور شد؟ آنها در پاسخ گفتند که «الائمه من قریش» و کوتاه آمدیم. سپس حضرت فرمود راست گفتند، اصل را بیان کردند اما شاخه‌ها را بریدند. ممکن بود امامت از قریش باشد اما بالاترین قریشی امام علی(ع) است که به او رجوع نکردند.

    این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه نیامدن نامی از امام علی(ع) و غدیر دلیل بر وجود نداشتن یا کم‌اهمیت بودن این قضیه نیست بیان کرد: اینکه نام امام علی(ع) و غدیر در قرآن نیامده، دلیل بر نیست که چنین چیزی نداشته‌ایم. مگر این مسئله تنها چیز مهمی است که در قرآن نیامده است و مگر قرار است همه چیز در قرآن بیاید؟ این یک نگرش سلفی‌گری است و برای نخستین بار، ابن تیمیه آن را مطرح کرد و این جریان ادامه یافت و به محمد بن عبدالوهاب رسید. بنابراین اگر اینطور باشد که هر مسئله مهمی در قرآن نیامده بود بگوییم اهمت ندارد یا نبوده صحیح نیست. همچنین مسلمانان معتقدند که اسلام مساوی کتاب و سنت است.

    ولایتپذیری با خردپذیری و خردورزی، نهتنها منافات ندارد، بلکه تناسب تام و تمام دارند. ما در اسلام دو جریان شیعه و سنی را داریم و علمای اهل سنت خود را دموکراتیکتر میدانند اما سؤال من این است که فلسفه اسلامی به عنوان یکی از دانشهای رشدیافته در دامن فرهنگ اسلامی در میان اهل سنت رواج دارد یا شیعیان؟

    وی در بخش دیگری از سخنان خود و در پاسخ به این پرسش‌ که نسبت ولایت‌پذیری با عقلانیت چیست و حیطه عقل در مواجهه با ولایت کجا است؟ تصریح کرد: ولایت‌پذیری با خردپذیری و خردورزی، نه‌تنها منافات ندارد، بلکه تناسب تام و تمام دارند. ما در اسلام دو جریان شیعه و سنی را داریم و علمای اهل سنت خود را دموکراتیک‌تر می‌دانند اما سؤال من این است که فلسفه اسلامی به عنوان یکی از دانش‌های رشدیافته در دامن فرهنگ اسلامی در میان اهل سنت رواج دارد یا شیعیان؟ شما شاید نتوانید حتی یک فیلسوف سنی را نام ببرید. همین الآن در تمام کشورهای اهل سنت فلسفه را ممنوع می‌دانند. بنابراین نمی‌توان گفت که ولایت‌پذیری با خردپذیری منافات دارد. 

    قنبری بیان کرد: از طرفی نهج‌البلاغه نیز نماد خردورزی است. وقتی که امام علی(ع) به مدت پنج سال در راس حکومت بود فلسفه و عقلانیت رشد بسیار زیادی داشت اما از سال 41 تا 132 و در زمانی که بنی‌عباس به مدت حدود 500 سال حکومت کردند سخنی از عقلانیت وجود ندارد، مگر در دوران طلایی که دوران ترجمه نام‌گذاری شده است. در حقیقت وقتی در قرن چهارم آل‌بویه در بغداد به وزارت رسیدند بیش از مقداری که بنی‌امیه و بنی‌عباس حکومت می‌کردند به عقلانیت پرداختند. بنابراین ولایت‌پذیری نه‌تنها با خردورزی منافات ندارد، بلکه ولایت‌پذیری بستری مناسب برای خردورزی و فلسفیدن در بستر فرهنگ اسلامی است.